اختصاصی – به گزارش جنبش مقابله با رسانههای بیگانه، امپراتوری دروغ: قسمت نخست مقاله «روایت و تصویر BBC فارسی از دانشگاههای ایران»
رکود سیاسی و امنیتی شدن فضای دانشگاهها یا آرامش سیاسی دانشگاهها
یکی از محورهای مهمی که در سالهای پایانی دولت دهم و اوان دولت یازدهم بهصورت مستمر بدان اشاره میشد، وجود فضای رخوت و رکود در دانشگاهها و امنیتی شدن مدیریت دانشگاهها بود. بیبیسی با تمرکز بر مظلومنمایی از مجرمانی که به دلیل تلاش جهت برهم زدن امنیت کشور از دانشگاهها اخراج شده و یا به زندان افتاده بودند، تلاش میکرد محیط چهار میلیون نفری دانشگاهی کشور را راکد و غیرسیاسی نشان دهد. البته این تلاشها چندان هم بینتیجه نبود، چرا که دوستان انقلاب نیز چنین ادبیاتی را مطرح میکردند.
«بیبیسی فارسی» با فرض گرفتن لزوم استقلال دانشگاه از حاکمیت و دولت، هر اقدامی برخلاف این مسیر را یا هر تلاشی برای مدیریت علمی و فرهنگی دانشگاهها را نقض این اصل خوانده و بهشدت علیه آن موضعگیری میکند. ابراهیم خندان در مطلبی با عنوان «برکناری مدیران دانشگاههای ایران؛ استقلال، دور از دسترس» در تاریخ ۳ شهریور ۱۳۸۹ نوش ته است: “جان مایه این اعتراضها مخالفت با شیوه برخورد حاکمان با علم و دانشگاه و دانشگاهیان است و نه جابجایی و بازنشستگی این یا آن. جوامع علمی معتقدند که حکومت فاقد صلاحیت برای دخالت در امور دانشگاهها است. حکومت فاقد دانش و بینش کافی در حوزه علم است و همهچیز را از دید نیازهای سیاسی ئ تبلیغی خود میبیند. از شواهد این ادعا نیز بخشی از احکام انتصاب سرپرستان جدید است که از سوی کامران دانشجو (وزیر علوم وقت) صادر شده است، آنجا که میگوید: «… تلاش در جهت تربیت دانشآموختگانی قانون پذیر با نگرش ارزشی و معنوی…»
تعیین مدیر یک دانشگاه بهوسیله اعضای هیئت علمی آن دانشگاه و فقط با توجه به بنیه علمی و مدیریتی وی بدیهیترین خواسته جوامع علمی است، چیزی که از اصول استقلال دانشگاههاست، چیزی که این روزها به رویا میماند. رؤیایی که اهل علم در ایران سالهاست به دنبال آن میگردند و هیچگاه موفق نشدهاند آن را بهدست آورند. اگرچه در مقاطعی شدت (مانند دوره ریاستجمهوری سید محمد خاتمی) پدرسالاری حکومت در دانشگاهها کمتر شد، اما هیچگاه از بین نرفت.”
همین نویسنده چهار سال بعد در بحث تعیین رؤسای دانشگاهها در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۹۳ نوشت: “به رسمیت شناختن استقلال نسبی دانشگاهها و چگونگی عملکرد آنها در مدیریت و انتخاب روسای این نهادهای علمی بهوسیله اعضای هیئتعلمی به تدریج به یکی از کشمکشهای جدی دولت آقای روحانی با برخی از نهادهای حکومتی بدل میشود … پس از شروع بهکار دولت آقای روحانی یکی از مراکزی که همیشه زیر ذرهبین مخالفان دولت بوده دانشگاهها است. به تقریب روزی نیست که دوباره این نهاد اعتراضی از سوی مخالفان دولتی که درباره این نهاد اعتراضی از سوی مخالفان دولت به گوش نرسد؛ از رسیدگی به مشکلات دانشجویان ستارهدار گرفته تا دعوت بهکار مجدد برخی از استادانی که در دولت قبل از حوزه آموزش عالی کنار گذاشته شده بودند.
تازهترین موضوع مناقشه در این میان مسئله چگونگی انتخاب روسای دانشگاههای کشور است که اعتراض منتقدان دولت در نهادهای مختلف را موجب شده است … ناظران مسائل آموزشی معتقدند فارغ از اینکه چه کسی بر کرسی ریاست دانشگاه تهران یا دیگر مراکز آموزش عالی تکیه بزند، قبول یا رد روش جدید وزیر علوم در انتخاب روسای دانشگاهها بهوسیله حاکمیت نشان خواهد داد که آیا امیدی به استقلال نسبی دانشگاهها در آینده وجود خواهد داشت یا خیر.”
به نظر میآید برهم زدن آرامش سیاسی دانشگاهها از مسیر بازگشت عناصر حاشیهساز و مجرمان امنیتی که در کسورت دانشجویی و یا هیئت علمی حضور داشتهاند و مسیر انتخاباتی کردن روسای دانشگاهها از مصادیق افسادهایی است که وقتی از آنها سؤال میشود که چرا فساد میکنید؟ آنها با اعتماد به نفس کامل عمل فاسد خود را عین اصلاح و ثواب میدانند: «وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ» سوره بقره آیه ۱۱٫
«رشد علمی ایران، واقعیت یا تبلیغات دولتی»
مسئلهای که ممکن است کمتر به ذهن متبادر شود این است که مهمترین محوری که در حوزه دانشگاه در سایت «بیبیسی فارسی» منتشر شده است، نقد، جرح و تردید در پیشرفت علمی دانشگاههای جمهوری اسلامی است. تقلای بسیار زیاد BBC برای زیر سوال بردن رشد علمی ایران در سالهای اخیر به صورت متعدد مورد تعرض «رضا خندان» و همکارانش در «بیبیسی فارسی» واقع شده است. آنها در مطالب متعدد تلاش میکنند تا ارزش این رشد و پیشرفتها را کاهش دهند. بهعنوان نمونه در مطلبی با عنوان «رشد علمی ایران؛ واقعیت یا تبلیغات» در تاریخ ۲۵ فروردین ۹۲ نوشت: “با رجوع به پایگاه اطلاعرسانی SJR که بر اساس آمارها و اطلاعات موسسه تامسون رویترز، مدیر پایگاه نمایهسازی ISI کار میکند؛ علاوه بر تأیید اطلاعات و ارقام ارائه شدن توسط مسئولان وزارت علوم، اطلاعات دیگری را نیز میتوان دریافت کرد. به عنوان مثال اینکه ایران در تولید مقالههای علمی بهطور کلی پس از ترکیه و رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۱۲ در جایگاه سوم منطقه نشسته است و وضعیت ایران در منطقه و در تولید مقالههای شیمی در طی دو دهه گذشته چندان بد نبوده و هیچگاه از رتبه چهارم کمتر نشده است.”
یکی دیگر از خطوط رسانهای بیبیسی در برابر رشد مسجل و مسلم علمی ایران در طی سالهای گذشته پیشرفتها به دولت خاتمی و کمرنگ کردن نقش دولت نهم و دهم در بهدست آمدن این موفقیتهاست. «مهبد ابراهیمی» در مطلبی با عنوان «جایگاه علمی ایران واقعاً کجاست؟» در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۳۹۲ مینویسد: “برای اینکه ببینیم دولت محمود احمدینژاد چقدر در پیشرفت علمی ایران نقش داشته، ابتدا باید ببینیم این دولت چه به ارث برده بود. به این منظور بر تکنولوژی هستهای، هوافضا، بیوتکنولوژی و نانوتکنولوژی تمرکز میکنیم. برنامه هستهای ایران پیش از روی کار آمدن آقای احمدینژاد شروع شده بود و اولین بار محمد خاتمی خبر از تهیه سوخت اتمی داد. برنامه موشکی ایران نیز پروژهای قدیمی است و برای اولین بار در زمان محمد خاتمی اعلام شد ایران میخواهد در فضا حضور داشته باشد. سازمان صنایع هوافضا که نقش مهمی در فعالیتهای موشکی و ماهوارهای ایران دارد در همین سالها تا سیس شد، اما اولین ماهواره ایران یعنی «سینا-۱» کمتر از دو ماه بعد از آغاز کار دولت احمدینژاد به فضا پرتاب شد.
در بیوتکنولوژی پژوهشگاه رویان در سال ۱۳۷۷ تاسیس شد اما رویانا گوسفند شبیهسازی شده در سال ۱۳۸۵ به دنیا آمد. موسسات معتبر پاستور و رازی هم سابقهای بسیار طولانی دارند. در زمینه فناوری نانو که ایران یکی از پیشتازان آن در دنیاست، ستاد ویژه فناوری نانو در سال ۱۳۸۲ تشکیل شد. برای آنکه این شاخه نوین دانش فرصت رشد داشته باشد، معاون اول دولت هشتم بهطور مستقیم بر این موضوع نظارت کرد تا روند کار را تسهیل کند. با این حال باید به این نکته اشاره کرد که رشد تحقیقات علمی در دوره احمدینژاد ادامه پیدا کرد و از شتاب آن کاسته نشد.”
از اوایل شروع به کار دولت یازدهم یکی از محورهای که برای زیرسوال بردن رشد علمی کشور بیشتر مورد تاکید قرار گرفته است، بزرگنمایی و برجسته ساختن وجود تقلب علمی در مقالات و پایاننامههای دانشگاهی است. ابراهیم خندان در مطلبی با عنوان «تقلب بلای جان آموزش عالی ایران» در تاریخ ۲۷ تیر ۱۳۹۳ نوشت: “صاحبنظران حوزه آموزش عالی دلایل مختلف دیگری از قبیل عدم وجود زیرساختها و نرمافزارهای تشخیص تقلب یا مشوقهای نامتناسب با روح فعالیت علمی برای بهرهمندی از مزایای اجتماعی و اقتصادی را نیز از دلایل به وجود آمدن و گسترش بازار تقلب علمی در ایران میدانند. آنها معتقدند برای برخورد با این مسئله باید بسیار جدیتر و ریشهایتر از پلمپ مراکز خرید و فروش پایاننامه و مقاله (مجازاتی که در لایحه دولت آمده) و جریمه نقدی، عمل کرد. از نظر آنها باید تبعات تقلب دامن هر متخلفی را در هر پست و در هر زمانی بگیرد، حتی اگر از زمان تقلب سالهای گذشته باشد. جامعه در این حالت متوجه خواهد شد که این تخلف تا چه حد میتواند پرهزینه باشد. البته آنها به این نکته نیز معترفاند که چنین برخوردی ممکن است هر مسئولی را که شجاعت اجرای آن را داشته باشد از قدرت به زیر بکشاند اما به نظر میرسد این تنها راه و قدم محکم در برچیدن نسبی یا محدود کردن این بازار غیرقانونی بزرگ در ایران باشد.”
جمعبندی نهایی
بر محورهای سهگانه فوق میتوان بحث تأثیر تحریمها بر نظام آموزشی را نیز افزود، اما با توجه به آنکه این مسئله اصالتاً به حوزه سیاست خارجی بازمیگردد و گنجایش مطلب اخیر به نهایت رسیده است بدان اشاره نشد. «بیبیسی فارسی» اصرار دارد که مدیریت در دانشگاههای ایرانی یک مدیریت غیر کارشناسی شده و سیاسی است که هیچ پایبندی به رشد و بالندگی علمی کشور ندارد. پس باید مقولاتی مانند برخورد با دانشجویان متخلف، جداسازی محیط آموزشی دانشجویان و یا تلاش دولت برای تعیین رؤسای علم پرور برای دانشگاهها مدنظر قرار میگیرد، هوچی گری و جنجالسازی میکند تا طرحهای کلان جمهوری اسلامی برای اداره هدفمند و بلندمدت در جمهوری اسلامی با چالش مواجه شود.
از سوی دیگر زمانی که واقعیت غیرقابل انکاری مانند توانمندی جمهوری اسلامی در صنایع تکنولوژی پیشرفته و یا حضور ایران در رتبههای اول رشد علمی در جهان مطرح میشود، تلاش میکند با ناامید ساختن مخاطب از وضعیت فعلی، اهداف مدنظر را غیرقابل دسترسی ارزیابی کند. ابراهیم خندان نویسنده بیبیسی در مطلبی با عنوان «برنامه آیتالله خامنهای برای آینده علم در ایران» در ۲۹ شهریور ۱۳۹۳ نوشت: “زیرساختهای مناسب (مانند افزایش پژوهشگران و مراکز و آزمایشگاههای تحقیقاتی) در بهترین حالت و بهشرط فراهم بودن همه شرایط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، در کوتاهمدت (دوره ده تا بیست ساله) غیرقابل دسترساند و مدیران ما نیز نشان دادهاند که بهجز در موارد خاص قادر به بهرهبرداری از اینگونه فرصتها نیستند. بهعنوان نمونه میتوان به عملکرد مدیران حکومتی در برابر مهاجرت بیبازگشت نخبگان اشاره کرد یا به وضعیت اجرای سیاستهای کلان علمی در طی بیست سال گذشته”
نوشته حاضر بهصورت مختصر و محدود به طراحی رسانهای دشمن در قبال دانشگاه و علم کشور اشاره کرد، اما امیدواریم این مختصر مدخلی باشد برای شناخت نقاط قوت و نقاط ضعف همه دستاندرکاران مدیریت علم و دانشگاه در ایران، خصوصاً مسئولان علوم. البته رسانهها و فعالان ارزشی دانشگاهها نیز باید مواظبت کنند تا با اظهارات نسنجیده خطوط رسانهای دشمن را تکمیل نکرده و در پازل آنها قرار نگیرند.
انتهای پیام/
خبری که زدید با عنوان اشراف به سگ خود هم مشروب میداد فیلتر سده وصفحه رو باز نمیکنه