اختصاصی- به گزارش جنبش مقابله با رسانههای بیگانه، امپراتوری دروغ: روزهای پایانی سال ۲۰۱۶ میلادی جمعی از عناصر اپوزیسیون خارجنشین، طی نامهای خائنانه به «دونالد ترامپ»، از رئیس جمهور آمریکا خواستند تا تحریمهای ملت ایران تشدید شود.
نامه مذکور که تعداد ۳۰ نفر از اعضای گروههای مخالف جمهوریاسلامی امضا شده بود، با بیشرمی و وقاحت تمام و همچون ادعاهای همیشگی دیگر مخالفان نظام اسلامی، جمهوری اسلامی را حکومتی تروریستی و عامل ناآرامیهای خاورمیانه معرفی کرده و از ترامپ خواسته بود تا با اعمال تحریمهای شدیدتر علیه ایران، در جهت اهداف مخالفان جمهوریاسلامی اقدام کند.
در هشت مطلب پیشین به بررسی گوشهای از سوابق تعدادی از امضاکنندگان نامه خیانتبار به رئیسجمهور جدید آمریکا پرداخته شد که نشانی این مطالب در ذیل آمده است:
چه کسانی خواهان تحریم ملت ایران شدند !؟(۱)
چه کسانی خواهان تحریم ملت ایران شدند !؟(۲)
چه کسانی خواهان تحریم ملت ایران شدند !؟(۳)
چه کسانی خواهان تحریم ملت ایران شدند !؟(۴)
چه کسانی خواهان تحریم ملت ایران شدند!؟(۵)
چه کسانی خواهان تحریم ملت ایران شدند !؟(۶)
چه کسانی خواهان تحریم ملت ایران شدند !؟(۷)
چه کسانی خواهان تحریم ملت ایران شدند !؟(۸)
در ادامه این سلسله مطالب، در ذیل نیز به بررسی سوابق «لیونا عیسیقلیان» و «مجید محمدی» دو نفر دیگر از امضاکنندگان نامه مذکور میپردازیم:
۱- «لیونا عیسیقلیان» عضو دانشجویان و دانشآموختگان لیبرال ایران و مترجم کتابهای داستانی و ساکن آمریکا است. وی که سابقه نامههای سرگشاده زیادی را دارد، رد پای یک گروه ظاهرا دانشجویی را به میان میکشد که از اواسط دهه ۸۰ فعالیت خود را در عرصه سیاسی کشور آغاز کردند. تشکلی که اعضای آن پیوندهای سیاسی عمیقی را با برخی جریانات سیاسی داخل کشور برقرار کردند.
این اولین بار نیست که از این دست نامهها از سوی همین هسته ظاهرا دانشجویی تدارک دیده شد و برخی کسانی که امروز زودتر از چهرههای ارزشی، بیرق خائن خطاب کردن آنها بلند کردهاند، در آن دوران ساکت بودند؛ آنقدر ساکت که هسته تحریم های ایران سختتر و سختتر شد.
اوایل دهه ۸۰ شمسی است؛ گروهی از دانشجویان دانشگاه تهران در حال برگزاری جلساتی مطالعاتی هستند تا شیوه جدیدی از حرکت دانشجویی را طراحی و ایجاد کنند. در بهار سال ۸۸ این گروه رسما با انتشار مانیفست خود که محور اصلی آن تاکید بر بکارگیری لیبرالیسم در همه ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور بود، اعلام تشکیل انجمن دانشجویان لیبرال ایران را اعلام کرد. بعد از انتخابات ۸۸ حلقه اصلی این گروه به دلایل مختلفی از جمله تلاش برای اقدام علیه امنیت ملی تحت پیگرد دستگاههای اطلاعاتی قرار گرفت و در نهایت حلقه اصلی این گروه تا اواخر سال ۸۹ از کشور خارج شد؛ این اما تنها گذری کوتاه به شکلگیری انجمن دانشجویان لیبرال ایران است؛ نگاهی به مجموعه فعالیت و نظرات اعضای این گروه ابهام ها را بیشتر رفع می کند.
نام «لیونا عیسیقلیان» در تمام نامههای این تشکل در خارج کشور دیده میشود و او همواره از حامیان تحریم ملت ایران بوده است. در آبان ماه سال ۹۲ بیانیهای خطاب به «احمد شهید» گزارشگر سابق سازمان ملل در امور حقوقبشر ایران نگارش شد که این بیانیه توسط حدود ۱۵۰ نفر از چهرههای خارجنشین و دنبالههای داخلی آنها امضا شده و از گزارشگر ویژه حقوق بشری که سازمان ملل برای بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران مامور کرده بود، خواست که با سران فتنه که در آن دوران حدود ۳ سال از حصرشان میگذشت دیدار کند و در واقع در پی تشنجآفرینی در کشور بودند.
عیسیقلیان که فردی زرتشتی است، از حامیان رژیم صهیونیستی است و سابقه حمایت از «محسن مخملباف» کارگردان ضدانقلاب بهسبب سفر به سرزمینهای اشغالی فلسطین را دارد.
۲- «مجید محمدی» جامعهشناس ایرانی است و دارنده دکترای جامعهشناسی از دانشگاه «استونی بروک» است. وی پیش از مهاجرت به آمریکا در سال ۱۳۷۹ به عنوان مدیر و عضو کارگاههای مطالعاتی تنظیم پیشنویس قانون نشر کتاب، پیشنویس قانون تاسیس رادیو تلویزیونهای خصوصی، و سیاستهای نشر در ایران، استاد دانشکده صدا و سیما تا سال ۱۳۶۹، مشاور بنگاههای نشر، مطبوعات و فرهنگسراهای تهران و محقق و پژوهشگر به فعالیت مشغول بوده است. او در دوران اصلاحات یکی از مقالهنویسات اصل روزنامههای اپوزوسیون بود و چند بار نیز مورد توبیخ قرار گرفت.
محمدی مدرک مهندسی برق و الکترونیک خود را از دانشگاه شیراز در سال ۱۳۶۳، کارشناسی ارشد فلسفه را از دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۹ و به گفته خود دکترای جامعهشناسی را از دانشگاه ایالتی نیویورک در استونی بروک در سال ۱۳۸۵ دریافت کردهاست. وی که دارای تفکرات لیبرال و حامی همجنسگرایان است، اکنون به همراه همسر خود به تنهایی در آمریکا زندگی میکند.
«مجید محمدی» که در حال حاضر در رسانههای ضدانقلاب فعالیت دارد، در رسانههایی مانند «رادیو فرانسه»، «رادیو فردا»، «صدای آمریکا» و «رادیوی استرالیا» به عنوان کارشناس سیاسی در امور خاورمیانه به مصاحبه و گفتگو میپردازند. محمدی از همان ابتدا نظرات مخالف جریان انقلاب اسلامی و همراستا با غرب داشت، و ارادت خود را نسبت به افرادی مثل «عبدالکریم سروش» ثابت کرده بود. در زمان جنگ، بسیجیهای غیوری را که برای دفاع از انقلاب و کشور در جبهه از جان مایه میگذاشتند، به نام نظامی و سپاهی مورد عتاب قرار داده و حتی یک روز برای مقابله با دشمنان و دفاع از کشور، به جبههها نرفت. نوشتههای وی در مورد طیف گستردهای از مسائل میباشد که در اکثر این زمینهها هم تخصصی ندارد. از حجاب و اخلاق جنسی و استبداد و سیاست داخلی، تا نقش ایران در سوریه، و این پراکندگی در موضوعات باعث شده در بسیاری از موارد، با اطلاعاتی غلط به تحلیلهای اشتباه برسد و در برخی موارد موجب تمسخر و تحقیر خوانندگان شود که نمود آن در نظرات مطالب وی دیده میشود.
وی که مدرک دکترای خود را از آمریکا گرفته است، بسیاری از نوشتههایش به دور از استدلالها و حتی غالب و شکل علمی است و بیشتر شبیه به عقدهگشایی درمورد نظام جمهوری اسلامی و رهبری معظم انقلاب است. او در مقالات خود بدون انسجام در تفکراتش، برای جامعه ایران راهکار و راه حل ارائه میدهد. محمدی اکنون که از دولت آمریکا ارتزاق میکند، نظام جمهوری اسلامی را سد راه تجدیدنظرطلبان میداند و به دنبال سرنگونی آن است.
«مجید محمدی» در رابطه با ارتباط اپوزیسیون داخل و خارج، این عقیده که «اپوزیسیون خارج کشور باید پیرو مخالفان داخل کشور باشد» را به تندی رد کرده و در درگیری با برخی داخلیها مینویسد: “این تصور که مخالفان خارج کشور باید دنباله روی مخالفان داخل کشور باشند چه منطقی دارد؟ چرا باید کسانی که عاقل و بالغ هستند از گروهی دیگر پیروی کنند؟ اگر آنها ایدئولوژی و باورها و تاکتیکها و سلیقههای متفاوتی نسبت به مخالفان داخل کشور داشته باشند چه مشکلی دارد؟”
محمدی پیرامون موضوع فدرالیسم در ایران مقالهای عجیب تحت عنوان «ایران، روسیه و چین: فدرالیسم یا تجزیه» دارد که در آن به گزینه تجزیه ایران میرسد و برای آسایش قومیتهای مختلف از دست جمهوری اسلامی تجزیه ایران را تجویز میکند که با عکسالعمل شدید خوانندگان این مطلب مواجه شده و به وطنفروشی ملقب میشود.
وی که در ضدیت با اسلام و آموزههای اسلامی سابقهای طولانی دارد با توهین به میلیونها دلداده امام حسین(ع)، علت استقبال گسترده مردم از ضریح امام حسین(ع) را به طلا و نقره موجود در ضریح، منتسب کرده و مینویسد: “هیچ گروه و دسته و مکتب و ایده و حکومتی به جز طلا، نقره، وزن، طول و قیمت نمیتواند اعتبار این گردهماییها را به تنهایی به خود اختصاص دهد …”
در این مقاله که عصبانیت از مردم، در آن قابل توجه است، حتی حضور مردم را منتسب به دولت کرده و کمک به ساخت ضریح را زیر سؤال میبرد: “… باور به تأمین همه هزینههای ساخت ضریح توسط مردم کوچه و بازار دشوار به نظر میآید. عدم شفافیت در تأمین بودجه این کاروانها و اشیایی که این کاروانها را به راه میاندازد همیشه ظن دولتی بودن آنها را تقویت میکند …”
انتهای پیام/
عجب مملکتیه این ایران هم وطن پرستانی مثل ستارخا ن , باقر خان و دلاور مردان جبهه وجنگ تحویل جامعه میده و هم خائنینی مانند گروههای تجزیه طلب و وطن فروشانی مانند محمدی . در هیچ جای دنیا وطن فروشی چون وطن فروش ایرانی ندیدیم اگر در گینس برای وطن فروشی هم رگوردی بود حتما مال یک ایرانی بود