دیروز در جمعی دانشجویی مشغول گپ و گفت بودیم، صحبت از شبکههای اجتماعی و فعالیت در آنها بود که یکی از دوستان گفت که به تازگی پستی را در صفحه فیسبوک یکی از خبرنگاران بخش فارسی BBC که برای پوشش دقیقتر انتفاضه فلسطینیان (که البته BBC در ظاهر منکر آن است) در اسرائیل به سر میبرد، مشاهده کرده، که در این پست آقای خبرنگار نوشتهاست که به کنار دیوار ندبه رفته و در آنجا با نوشتن متن آرزوی خود روی تکهای کاغذ، آن را در میان یکی از هزاران شکاف و ترک این دیوار قرار داده و دعا کرده است…
برایم بسیار جالب بود که این خبرنگار و همقطارانش چگونه در رویکردی پارادوکسیکال همواره به تحقیر و توهین داشتههای دینی و فرهنگی ملت خود میپردازند اما در مواجهه با غرب و فرفته و دلباخته تمامی شقوق آن میشوند؟
برای روشنتر شدن کلام بد نیست ابتدا گذری بر چیستی و کارکرد دیوار ندبه در نزد یهودیان داشته باشیم.
دیوار نُدبه (در عبری: הכותל המערבי، تلفظ: هَکوتِل همعراوی (به معنای دیوار غربی) ، تلفظ عامیانه عبری: کُتِل) مقدسترین مکان مذهبی یهودیان است که بر روی تپه «موریا» در شهر بیتالمقدس قرار دارد. به باور یهودیان دیوار ندبه از آخرین باقیماندههای معبد سلیمان و دومین پرستشگاه بیتالمقدس و مرکز دعا و منبع الهام برای یهودیان در اسراییل و سراسر جهان است. مسلمانان آن را دیوار بُراق (به عربی: حائِط البُراق) میخوانند و معتقدند پیامبر اسلام(ص) مرکب خود را در شب معراج به آن بست. در نماز سه گانه (روزانه) یهودیان جهان، مختصات این مکان به عنوان قبله استفاده میشود. (دیوار ندبه, ویکیپدیا)
در نزد یهودیان رسم است که آرزوهای خود را روی تکه کاغذی مینویسند و آن را دی میان شکافهای این دیوار قرار میدهند.
یهودیان اسرائیل با افتخار تمام مقامات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و حتی هنرمندان دنیا را که به فلسطین اشغالی سفر میکنند به محل این دیوار برده و آنان نیز با انجام آداب و رسوم یهودی به این دیوار و به تبع آن ملت جعلی اسرائیل ادای احترام میکنند و به نوعی اوج وفاداری و سرسپردگی خود را به این رژیم جعلی و آرمانهای پلید آن اینگونه ابراز میدارند.
گزیدهای از این ادای احترام توسط مشاهیر غرب، به آرمان اسرائیل در تصاویر زیر قابل مشاهده است.
مطمئناً این دیوار اگر در ایران قرار داشت و از عناصر فرهنگ اسلامی-ایرانی ملت ما بود، رسانههای بیگانه نوشتن و قرار دادن آرزو در آن را اقدامی موهوم و خرافی مینامیدند.
این تصاویر و اندکی اندیشیدن راجع به مواضع و اظهارات خبرنگاران و رسانههای بیگانه فارسی زبان در رابطه با مسائل فرهنگی مانند حرمهای مقدس، چاه مسجد جمکران، دخیل بستن، نذری دادن و … انسان را به یاد مثل معروف غاز بودن همیشگی مرغ همسایه میاندازد، آنجا که همین رسانهها با آب و تاب تمام از رسومات غربی مانند هالوین که کاملاً بر پایه خرافه و موهومات است سخن میرانند و در عوض آن سنتی دینی-فرهنگی مانند لیلهالرغایب (شب آرزوها) را اگر بیارزش و خرافی ننامند دست کم آن را نادیده میگیرند گویی در ایران کسی آداب و رسوم این شب را انجام نمیدهد. در همین دهه اول محرمالحرام امسال شاهد هجمه بیسابقه و گسترده این رسانهها و اذناب داخلیشان به موضوع هیئتهای مذهبی و نذری دادنها بودیم و دیدیم چگونه در تریبونهای رسمی و غیررسمی خود انواع توهینها و شبههها را نسبت به این مسائل منتشر نمودند، همین رسانهها که با انتشار شبهه میزان هزینه میلیاردی غذای نذری هیئات مذهبی و اینکه میتوان با این مقدار سرمایه فقر را از ایران برچید (گویی همه غذاهای نذری توسط متمولین جامعه مصرف میشود) تمام سعی خود را نمودند تا مراسمات این دهه را درگیر اینگونه حواشی کنند، هرگز مطرح نکرند که هزینه ۱ شب جشن هالوین که به کلی از عقاید شیطانی و خرافی نشات گرفته در کل اروپا و آمریکا چقدر است و با این حجم پول چه میزان از فقر و بیکاری در اروپا و یا آمریکا قابل حل است؟
بله به قول خود انگلیسی زبانها، « The grass is always greener on the other side of the fence »، ملت ایران عادت کردهاند که به داشتههایشان هجمه وارد شود، متاسفانه بخشی از جامعه نیز از این وضعیت سرخورده شده و به دنبال عناصر فرهنگی غرب رفتهاند حال آنکه با نگاهی دقیقتر متوجه میشویم غرب فرهنگی بسیار سطحی و کم عمق دارد و اکثر اِلمانهای فرهنگی خود را از سایر فرهنگهای جهان ربوده و با ایجاد تغییراتی منفی آنها را به نام خود ثبت کردهاست.
اگر سنت در صف ایستادن برای گرفتن غذای نذری در ایران به تمسخر گرفته میشود و بدون در نظر گرفتن اینکه این افراد نه به دلیل فقر و گرسنگی بلکه به جهت تبرک و ارزش معنوی فارغ از دین و آیین خود برای آن در صف میایستند و ملت ایران را به توحش و گرسنگی متهم میکنند، بد نیست خواننده محترم بداند که در شب هالوین فارغ از رسوم خرافی دیگر، غربیان معتقدند که باید فرزندان خود را برای گدایی غذا به خانه همسایهها بفرستند.
و یا همین دیوار ندبه که آرزوی خود را در آن مینویسند را چقدر با آب و تاب و به قول عوام «با کلاس» جلوه میدهند در حالی که هرگاه به اعتقادات شیعی همچون چاه مسجد جمکران میرسند با تمسخر و توهین از آن یاد میکنند، و مخاطبان را تشویق به گرفتن هالووین و ولنتاین و کریسمس در ایران میکنند!
همینها که در موسم عید قربان جملگی فریاد حقوق حیوانات سر میدهند در عید شکرگزاری آمریکاییها عکسهای سلفی خود را با بوقلمونهای بریان در وسط میز غذایشان در شبکههای اجتماعی منتشر میکنند.
همین چندی پیش بود که مسعود بهنود در برنامه دیدهبان شبکه BBC در حالی که درباره فاجعه منا صحبت میکرد، در بخشی از صحبتهایش با پوزخند گفت: “طبق اعتقاد شیعیان هرچه صبح زودتر به رمی جمرات بروند میتوانند آسیب بیشتری به شیطان بزنند”. آقای بهنود یادش رفته که همین چند وقته پیش BBC خبر قفل زدن عشاق برای پایداری عشقشان به نردههای پلی در پاریس را چنان با هیجان و لطافت گزارش میداد که بیننده میپنداشت حقیقتاً این قفلها کارکردی به عنوان پایدار کننده عشق دارند!
به هر صورت ما به رفتار دوگانه و پارادوکسیکال و خائنانه این رسانهها و عواملشان عادت نمودهایم، اما امید است ملت و مسئولین نگذراند این موضوع سبب کمرنگ شدن فرهنگ ما در جامعه خودمان شود و با آموزش صحیح و استفاده از تمام ظرفیتها به بسط و گسترش فرهنگ ملی مذهبی عمیق و ریشه دار ایرانی در جامعه بپردازند.
در پایان باید گفت، کاش ما با دیدن این دمهای خروس که هر از چندگاهی از پس پرده رسانهها بیگانه به بیرون میزند، اندکی بیشتر به داشتههای فرهنگی خود ببالیم و در صیانت و حراست عناصر فرهنگ ایرانی-اسلامی خود تلاش بیشتری نماییم و بدانیم که اگر فرهنگ ما خواری در چشمان دشمنانمان نبود هرگز این هزینههای میلیارد دلاری را مصروف ضربه زدن به آن نمیکردند، همانگونه که با فرهنگ بسیاری از آیینها و اقوام دنیا از شرق آسیا گرفته تا قلب آفریقا هیچ مشکلی ندارند و نهتنها با آنها مقابله نمیکنند بلکه در بسیاری موارد برای گسترش آن تلاش نیز میکنند مثال بارز آن نیز فرهنگ غلط قمه زنی است که آمریکا و انگلیس از مهمترین حامیان و مروجین آن هستند و با اینکه به دستهها سینه زنی عزاداران به سختی و ندرتاً مجوز میدهدند، اما به گروههای قمه زنی نتنها به راحتی مجوز فعالیت میدهند بلکه با حمایت کامل سیستم شهری امنیت آنها را توسط پلیس و آمبولانسهای متعدد تامین مینمایند و این نیست مگر رویکرد استکبار جهانی در تقابل فرهنگی با ملتها و فرهنگها.