اختصاصی- به گزارش جنبش مقابله با رسانههای بیگانه، امپراتوری دروغ: در سال ۱۳۴۰ شمسی که «جان اف کندی» از حزب دموکرات به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شده بود، قصد داشت در کشورهای دوست آمریکا که در آنها دیکتاتوری حاکم بود، اصلاحاتی انجام دهد و به همین منظور علی امینی سفیر سابق ایران در آمریکا به دستور کندی به جای شریف امامی به نخست وزیری منصوب شد تا اصلاحات مورد نظر آمریکا را انجام دهد.
وی در ۲۰ دی ماه سال ۱۳۴۰ لایحه اصلاحات ارضی را که از زمان دولت اقبال مطرح شده بود، در زمان تعطیلی مجلس به تصویب هیئت دولت رساند. پس از تصویب این طرح، مفسران غربی به تجلیل فراوان از آن یاد کردند و آن را اصلاحات انقلابی نامیدند، امینی که خود را خدمتگزار مردم و همگام با روحانیت نشان میداد، پس از یک سال و چند ماه از نخست وزیری استعفا و اصلاحات ارضی او که به دستور آمریکا تصویب شده بود اجرا نشد. (۱)
شاه که افزایش قدرت و نفوذ امینی و حمایت آمریکا از او را به ضرر خود میدید تصمیم گرفت خود نقش امینی را برای آمریکا بازی کرده و اصلاحات مورد نظر آمریکا را انجام دهد. به همین دلیل در فروردین ۱۳۴۱ طی مسافرتی به آمریکا، نظر آنها را به سوی خود جلب کرد و اعلام نمود که آماده است اصلاحات مورد نظر آمریکا را انجام دهد و طرح انقلاب سفید معروف در همین مسافرت ریخته شد. (۲)
اصلاحات ارضی که توسط دولت امینی اجرا شد، منافع و نظرات شاه را تامین نمیکرد و او را به حاشیه تحولات میراند. از این رو شاه به طور مستقیم وارد عمل شده و معرکه گردان اصلاحات مورد نظر آمریکا گردید. زیرا امینی معتقد بود شاه باید سلطنت کند و تمام اختیارات خود حتی کنترل نیروهای دفاعی را در اختیار او قرار دهد. این تقاضا بنا به تجربه مصدق و برای از بین بردن زمینه کودتا بر علیه خودش بود. اما این مسئله برای شاه قابل پذیرش نبود. وی تصور میکرد پس از اجرای اصلاحات ارضی و تضعیف و سلب موفقیت اقتصادیش، قصد دارند پشتوانه نظامی او یعنی ارتش و نیروهای مسلح که در واقع سرنوشت ساز و عامل تعیین کننده محسوب میشد را نیز از او بگیرند. خلع شاه از اختیاراتش، پایگاه سیاسی انگلیس در ایران را از بین میبرد. بنابراین وقوع این امر برای شاه قدرت مانوری در میان دو قدرت آمریکا و انگلیس باقی نمیگذاشت. (۳)
شاه به خوبی میدانست که آمریکاییها مصرانه به دنبال اجرای برنامههای اصلاحی خود در ایران هستند و علی امینی را مهره مناسبی برای اجرای طرحهای خود دیدهاند، لذا شاه از آن میترسید که موفقیت علی امینی ممکن است او را از صحنه قدرت خارج کند. لذا خود به فکر اجرای اصلاحات آمریکایی افتاد تا گوی سبقت را از علی امینی برباید. «سرانجام شاه با اضافه کردن مواد دیگری به طرح اصلاحات ارضی امینی چهره اصلاح طلبانه به خود گرفته و طرح به اصطلاح انقلاب سفید را که بعدها به انقلاب شاه و ملت مشهور شد در روز ۱۹ دی ماه سال ۱۳۴۱ اعلام داشت. مفاد این طرح شامل الغای رژیم ارباب رعیتی، ملی کردن جنگلها، فروش سهام کارخانجات دولتی، سهیم کردن کارگران در سود کارخانهها، اصلاح قانون انتخابات و ایجاد سپاه دانش بود.» (۴)
شاه که از روابط نزدیک امینی با آمریکا بیمناک بود در صدد برقراری روابط نزدیکتر با کندی برآمد و آمادگی خود را برای انجام اصلاحات مورد نظر وی اعلام داشت. بنابراین زمینه برکناری امینی را فراهم کرد و او را از صحنه بیرون راند. شاه اعلام کرده بود که اصول ششگانه انقلاب سفید خود را در تاریخ ۶ بهمن همان سال به آرای عمومی یا همان رفراندوم میگذارد تا به طور مستقیم رای ملت ایران جهت اجرای آن مشخص گردد.
علما و روحانیون جهت روشن شدن مسئله انقلاب سفید، نمایندهای (حاج آقا روحالله کمالوند یکی از علمای خرم آباد) نزد شاه فرستادند و مخالفت خود با لوایح ششگانه و رفراندوم آن را به اطلاع شاه رساندند، اما شاه که بقای سلطنت خود را وابسته به اجرای آن میدانست توجهی به مخالفت علما و روحانیون نکرد. امام خمینی (ره) پس از اعلام انقلاب سفید شاه، مخالفت شدید خود را با آن و همچنین با رفراندوم اعلام کرد. وی دلایل مخالفت خود را در پاسخ به استفتای جمعی از متدینین تهران درباره رفراندوم یا تصویب ملی در تاریخ دوم بهمن ماه سال ۴۱ این گونه اعلام فرمودند: “به نظر اینجانب این رفراندوم که به لحاظ رفع برخی اشکالات به اسم تصویب ملی خوانده شده رای جامعه روحانیت اسلام و اکثریت قاطع ملت ایران است در صورتی که تهدید و تطمیع در کار نباشد و ملت بفهمد که چه میکند. اینجانب عجالتا از بعضی جنبههای شرعی آن… و از بعضی اشکالات اساسی قانونی آن برای مصالحی صرفنظر میکنم، فقط به پارهای اشکالات اشاره مینمایم. ۱) در قوانین ایران رفراندوم پیش بینی نشده و تاکنون سابقه نداشته، جز یک مرتبه آن هم از طرف مقاماتی غیرقانونی اعلام شد و به جرم شرکت در آن جمعی گرفتار شدند و از بعضی حقوق اجتماعی محروم گردیدند. معلوم نیست چرا آن وقت این عمل غیرقانونی بود و امروز قانونی است ۲) معلوم نیست چه مقامی صلاحیت دارد رفراندوم نماید و این امری است که باید قانون معین کند ۳) در ممالکی که رفراندوم قانونی است باید به قدری به ملت مهلت داده شود که یک یک مواد آن مورد نظر و بحث قرار گیرد و در جراید و وسایل تبلیغاتی، آرا، موافق و مخالف منعکس شود و به مردم برسد، نه آنکه به طور مبهم با چند روز فاصله بدون اطلاع ملت اجرا شود. ۴) رای دهندگان باید معلوماتشان به اندازهای باشد که بفهمند به چه رای میدهند، بنابراین اکثریت قاطع حق رای دادن در این مورد را ندارند و فقط بعضی اهالی شهرستانهایی که قوه تشخیص دارند صلاحیت رای دادن در موارد ششگانه را دارند که آن هم بیچون و چرا مخالف هستند. ۵) باید رای دادن در محیط آزاد باشد و بدون هیچ گونه فشار و زور و تهدید و تطمیع انجام شود و در ایران این امر، عملی نیست و اکثریت مردم را سازمانهای دولتی در تمام نقاط و اطراف کشور ارعاب کرده و در فشار و مضیفه قرار داده و میدهند” (۵)
اعلامیه مذکور که حاکی از تحریم رفراندوم بود به سرعت در تهران و شهرستانها پخش شد و امام (ره) از ملت خواستند که در این رفراندوم فرمایشی شرکت نکنند. «اسدالله علم» نخست وزیر دست نشانده که از سوی شاه به نخست وزیری منصوب شده بود و مامور اجرای طرح انقلاب سفید شاه بود به سرکوب تظاهرات مردم که در مخالفت با رفراندوم و طرح مذکور شکل گرفته بود پرداخت و در رسانهها اعلام کرد که دولت هرگونه مخالفت با طرح شاه را به شدت سرکوب خواهد کرد. شاه سعی کرد با مسافرت نمایشی خود به قم نظر مردم و علما را جذب کند که با خیابانهای خالی شهر روبرو شد که این وضعیت برخشم او از مردم و علمای قم افزود و در سخنرانی خود سعی کرد که علما را وابسته به جمال عبدالناصر معرفی کند و ذهنها را به خارج از مرزها سوق دهد.
سرانجام در تاریخ ۶ بهمن ۱۳۴۱ یعنی ۵۳ سال قبل، رفراندوم انقلاب سفید شاه با تمام مخالفتها، تظاهرات و تحریمها با حضور نیروهای نظامی و انتظامی در خیابانها انجام شد. دولت بیدرنگ پس از اتمام آن و با گستاخی تمام اعلام کرد که اصول پیشنهادی ششگانه شاه با ۵ میلیون و ۶۰۰ هزار رای موافق به تصویب ملت رسید. یک روز پس از رفراندوم که مصادف با اولین روز ماه مبارک رمضان بود امام خمینی (ره) پیشنهاد کرد که برنامههای اختصاصی ماه رمضان در این سال به نشانه اعتراض تعطیل شود، هرچند این اعتصاب پس از چند روز از سوی عناصر ناآگاه و خائن شکسته شد، اما تعطیلی چند روزه اتحاد و پیوستگی روحانیت و مردم و قدرت رهبری و آسیب پذیری رژیم وابسته شاه را به روشنی آشکار کرد.
شاه که با مخالفت شدید روحانیت در مقابله با انجمنهای ایالتی و ولایتی و لوایح ششگانه و تحریم رفراندوم آن روبرو شده بود، نسبت به آن کینه شدیدی در دل پیدا کرده بود، به همین دلیل منتظر فرصت بود تا این خشم خود را آ شکار کرده و آنها را مجازات کند، از این رو ضمن یک سخنرانی در پایگاه هوایی وحدتی دزفول، پرده از چهره فریبکارانه خود برداشت و به طور رسمی با روحانیت و بویژه رهبری آن اعلام جنگ کرد و آنها را به مرگ تهدید نمود. به دنبال اعلام موضع گیری سرکوبگرانه شاه که در حقیقت پاسخ به تحریکات روحانیت در مقابل برنامههای اصلاحی و ضد دینی او بود موجی از محدودیتهای غیرقانونی، شکنجه، زندان و تبعید در سراسر کشور علیه قشر روحانی به وجود آمد که این خود باعث اوج گیری مبارزات به رهبری امام خمینی (ره) شد. (۶)
علما و در راس همه آنها حضرت امام (ره) به خوبی به ماهیت این طرح ششگانه شاه پی برده بودندو آن را خطری برای کشور میدانستند، لذا به شدت به مخالفت با آن و افشاگری علیه این طرح استعماری برخواستند. حضرت امام (ه) در مورد ماهیت سلطنت شاه و انقلاب سفید او میفرمایند: “آمریکا با کودتای نظامی، مجددا شاه را بر ایران تحمیل کرد و به نام مدرنیزه کردن مملکت، انقلاب آمریکایی شاه را به راه انداخت و دیدیم که نتیجه تمام این انقلاب به سود آمریکا و خرابی ایران بود. کشاورزی مملکت نابود شد و ایران بازار مصرف مواد غذایی آمریکا شد، مخازن زیرزمینی از نفت گرفته تا مس و سایر مخازن، همه به نفع آمریکا تاراج شده و میشود و در عوض سلاحهایی به ایران داده شد که به درد مملکت نمیخورد و زیان دیگرش تحمیل بیش از چهار هزار مستشار نظامی با هزینههای سرسام آور آن است که گذشته از اینکه ارتش ما را از حیثیت انداخته است، تمامی مقدورات کشور را هم به دست آنها سپرده است.” (۷)
به هر حال شاه به هر صورت که بود این طرح را به رفراندوم گذاشت و خود را پیروز میدان معرفی کرد. کسانی همچون کندی بلافاصله بعد از اعلام نتایج جعلی رفراندوم که حاکی از پیروزی طرح شاه بود به او پیامهای تبریک فرستادند. او در حالی از رفراندوم و نتایج حاصل از آن دم میزد و به آن افتخار میکرد که حتی الزامات برگزاری این رفراندوم غیرقانونی را نیز مراعات نکرد. شاه با تعطیل کردن مجالس قانونگذاری شورای ملی و سنا خود به تنهایی انشاء قانون مینمود. اما وضع و تصویب قوانین به صورتی که شاه اعمال میکرد قانونی نبود. چون هرگاه نیاز به برگزاری رفراندوم میبود، بایستی به تصویب و تائید هردو مجلس میرسید. البته برگزاری همه پرسی در قانون اساسی مشروطه پیش بینی نشده بود. علاوه بر آن در روز برگزاری رفراندم نیز تقلب صورت گرفت. به تحریک شاه و دربار هر روز در گوشه و کنار کشور، درگیریهای مصنوعی مخالفین دولت و به اصطلاح کشاورزان ایجاد میشد، تا بدین وسیله اعلام نمایند، این مردم هستند که خواهان انقلاب و طرفدار اصلاحات میباشند. مخالفین این برنامه نیز تنها عده معدودی از وابستگان مالکین بزرگ و یا از گروههای چپ گرا و کمونیست میباشند. (۸)
حضرت امام خمینی (ره) در بیانات خود در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۳۴۲ در مورد نحوه برگزاری رفراندوم و تعداد شرکت کنندگان در آن چنین فرمودند: “… دو هزار نفر رای نداشتند، باقی زور بود، همه میدانند بازار تهران بسته شد که رای ندهد، بازار قم بسته شد که رای ندهد، سایر شهرستانها رای ندادند، اینها دو هزار تا رای آزاد بدون سرنیزه نتوانستند تهیه کنند. ما نمیخواستیم این طور مفتضح بشوید…”
اگر اینها چند هزار هم داشتند باقیاش با پر کردن صندوق، شاید به سمع ایشان نرسیده است. شاید آنها گفتهاند به او که ۶ میلیون اکثریت قاطع والاشاه که دروغ نمیگوید! نمیشود که دروغ بگوید. «با اکثریت قاطع تمام قاطبه اهل ایران» پس بازار تهران از اهل ایران نیست؟ خیابانهای تهران اهل ایران نیستند؟! قم از اهل ایران نیست؟! روحانیون از اهل ایران نیستند؟! سایر شهرستانها ایرانی نیستند؟ این ایران کجاست؟ این آرا از کجا آمد؟ (۹)
پس از اعلام نتایج و پیام تشویق آمیز کندی به شاه، سرکوب حرکتهای مخالف با شدت بیشتری از سرگرفته شد و صدها نفر از روحانیون، بازاریان و طرفداران جبهه ملی دستگیر و بازداشت شدند. لوایح ششگانه شاه یا همان انقلاب سفید او حتی اگر با مخالفت مردم و علما روبرو نمیشد پایانی جز شکست و نابودی کشور به همراه نداشت. انقلاب سفید شاه انقلابی زودرس، ناپخته، بیبرنامه و غیرمنتظره برای جامعه ایران بود. لازمه موفقیت آن اجرای یک انقلاب فکری و فرهنگی، بالابردن سطح آگاهی مردم و افکار عمومی و تربیت نیروهای متخصص کارآزموده و مورد نیاز قبل از پیاده شدن آن بود.
انقلاب سفید دارای ماهیتی غیرواقعی و صوری و ضدملی و غیراسلامی بود و توجه به نیازهای واقعی مردم ایران و با درک شرایط سیاسی اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور ایران طراحی نشده بود. لذا نمیتوانست پاسخگوی نیازهای جامعه ایران باشد. بلکه با هدف تامین منافع بیگانه، تضعیف و سرکوبی نیروهای ملی – مذهبی و تقویت قدرت شخص شاه اجرا شد. بیشک اجرای این گونه طرحها نیازمند آمادگی جامعه از هر لحاظ و مشارکت جدی تمام آحاد ملت در اجرای آن است که هیچیک از این الزامات هنگام اجرای لوایح ششگانه شاه در ایران وجود نداشت. «وعده و وعیدهای شاه نیز به جای حل مشکلات مردم، سطح توقعات را بالاتر میبرد و احتمال حل آنها را کمتر میکرد.
بنابراین، برندگان واقعی انقلاب سفید نه کارگران و روستائیان و نه توده کارکنان دولت، بلکه کارفرمایان، بلند پایگان اداری، زمینداران و زمین خواران، پیمانکاران و کارخانه داران معین و به عبارتی برگزیدگان نظام آریامهری بودند که در گرما گرم بازار پررونق انقلاب سفید، ثروتهای کلانی به چنگ آوردند. (۱۰)
به طور کلی نتایج و پیامدهای ناهمگون و تشنج آ فرین انقلاب سفید از نظر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به زبان رژیم شاه تمام شد و موجبات خیزش سیاسی – اجتماعی مردم ایران را فراهم ساخت گسترش امواج مخالفت و مبارزه مردم به رهبری روحانیت بویژه شخص امام خمینی (ره) و وقوع قیام ۱۵ خرداد ۴۲ پیامد عینی و مهم آن است. بنابراین انقلاب سفید برای رژیم شاه یک شکست محسوب میشود، زیرا رژیم به اهداف خود نائل نشد، در مقابل نیروهای مخالف شاه با استفاده از فرصت، مرحله جدیدی از مبارزه بر علیه خاندان پهلوی را آغاز نمودند که در نهایت به پیروزی منجر شد. (۱۱)
——–
منابع:
۱- ریشههای انقلاب ایران، نیکی کدی، ترجمه عبدالرحیم گواهی، ص ۲۳۸، انتشارات قم
۲- تاریخ سیاسی معاصر ایران، مدنی، ج ۱، ص ۳۵۳
۳- ۲۵ سال حاکمیت آمریکا در ایران، جواد منصوری، ص ۷۷-۷۶
۴- بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، حمید روحانی، ج ۱ ص۲۱۸
۵- امام خمینی (ره)، صحیفه نور، جلد ۱، ص ۲۴-۲۳
۶- انقلاب اسلامی و ریشههای آن، عمید زنجانی، ص ۴۵۳-۴۵۲
۷- امام خمینی (ره) صحیفه نور، ج ۳، ص ۲۳۵
۸- سیر تکوینی انقلاب اسلامی، جواد منصوری، ص۱۶۳-۱۶۴
۹- امام خمینی (ره) صحیفه نور، جلد ۱، ص ۱۳
۱۰- رشد روابط سرمایه داری در ایران، محمدرضا سوداگر، ص ۱۷۸-۱۶۹
۱۱- اصلاحات آمریکایی و قیام ۱۵ خرداد، عباس خلج، ص ۱۶۳
انتهای پیام/